دوره خلفای چهارگانه می توان فعالیت های زنان را در چند عرصه بررسی کنیم:
در عرصه پشتیبانی؛
در عرصه تشویق؛
در عرصه پرستاری؛
در عرصه سقایی؛
در عرصه سخنرانی؛
در عرصه خبررسانی؛
در عرصه پشتیبانی روحی و معنوی.
این عرصه ها به خصوصاً در جنگ ها نمود بیشتری دارد. من این بحث را به ترتیب زمانی پیش می برم که دوستان می توان آنها را با بررسی شواهد پی بگیرند.
در عرصه خلفا با کمبود اطلاعات مواجه هستیم، اما مقالات مختلف به اصطیاد مطالب گوناگون پرداخته اند. ما در عصر خلفا تلاش فعال زنان را در مرکز حکومت کمتر می بینیم. به جز عایشه و در موارد کمتری ام سلمه و گاه برخی دیگر از زنان، تلاش کمتری از زنان را سراغ داریم. عایشه در دوره خلیفه اول و دوم جایگاه ویژه ای داشت و پشتیبان حکومت بود، به وِیژه در دوره نظام طبقاتی عطا در عصر عمر به دلیل دریافت فراوانی که از حکومت داشت، مورد توجه حکومت قرار داشت و از آن حمایت می کرد. هر چند در دوره عثمان از چنین مزایایی برخوردار نبود.
در این دوره بیشترین تلاش زنان را خارج از مرکز آن هم در عرصه فتوحات و در جنگ های ایران و روم و همچنین جنگ های دیگری که وجود داشته، بررسی کرده اند. در جنگ های فتوحات زنان در سپاه مسلمانان حضور داشتند، سپاه را تشویق کرده، مجروحان را مداوا، تشنگان را سقایی و گاه خبررسانی کرده و در مواردی نیز وارد جنگ می شدند. همچنین، گزارش های فراوانی داریم که زنان خطابه ایراد کرده و سخنرانی می کردند. این گزارش ها در کتاب بلاغات النساء ابن طیفور آمده است. در برخی موارد نگرانی از اسارت زنان، موجب می شد که آنان را از عرصه دور بدارند، با این حال، در برخی موارد زنان را در صف اول وارد می کردند که این مساله موجب می شد دشمن فریب بخورد. از آنجایی که مقالات خوبی نوشته شده و به بررسی این موارد پرداخته من به معرفی برخی از مقالات بسنده می کنم و اساتید را حواله می دهم به آن مقالات. بیشترین نکته ای که ما داریم، تحلیل است که باید در نظام موضوعات مورد توجه قرار بگیرد.
نمونه ها:
زنان در کشاکش نبرد: حضور زنان مسلمان در جنگ ها تا پایان دوره ی اموی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
نویسندگان: آذرتاش آذرنوش زهره دهقان پور
منبع: زن در فرهنگ و هنر دوره 1 پاییز 1388 شماره 1
تحلیل در این اثر کم است و به موارد همسو و غیر همسو پرداخته شده است.
بررسی عرصههای حضور زنان در دوره حکومت امام علی(ع)
نویسنده
پژوهشگر و دانشآموخته سطح سه رشته تاریخ اسلام جامعةالزهرا(س).
دوره 2، شماره 116 - شماره پیاپی 116
اسفند 1394
صفحه 90-114
درباره زنان معاصر با حضرت علی (ع)، بر خلاف عایشه و ام حبیبه که مخالف آن حضرت بوده اند، برخی از همسران رسول خدا (ص) با ایشان همراه بوده اند که از جمله ایشان ام سلمه است که باید بیشتر درباره ایشان کار شود. ام سلمه از جمله بانوانی بود که در جریان جنگ جمل از سوی طلحه و زبیر و عایشه از وی خواسته می شود که همراه شان شود، آن بانو درخواست آنان را رد کرده و نامه ای به امیر مومنان علی علیه السلام می نویسد که اگر از سوی رسول خدا (ص) حضور همسرانش در چنین عرصه هایی منع نشده بود، همراه شما در سپاه تان شرکت می کردم. حال که خود نمی توانم بیایم پسرم را به یاری شما می فرستم. به عایشه هم نامه می نویسد و او را از اینکه مورد سوء استفاده دیگران در این جنگ قرار گیرد نهی کرده و از او می خواهد که در این جنگ شرکت نکند. از دیگر همسران پیامبر (ص) میمونه را داریم که متوفای 51 تا 61 گفته شده و گفته اند که موضع مثبتی نسبت به امام علی (ع) داشت و امام را معرفی می کرد و حقانیت امام را برای دیگران به اثبات می رساند.
از دیگر زنان همسو با حضرت علی (ع) سوده همدانی است که جای کار بیشتری دارد که عرصه های مختلفی برای فعالیت او ذکر شده است. در عصر امام علی (ع) فعال بوده است. خودش نقل می کند که هنگام نماز بر امیرمومنان علی (ع) وارد شدم و نامه عزل کارگزار او را دادم و امام بعد از بررسی و تایید شواهد، کارگزار را عزل کرد. این را در مجلس معاویه می گوید و این را بدان جهت می گوید که معاویه در برابر درخواست وی که خواستار عزل کارگزار معاویه در منطقه اش قبول بود، واکنش منفی نشان می دهد. سوده با بیان این جریان موجب می شود که معاویه بُسر کارگزار را عزل کند. یکی از افتخارات وی این است که در جنگ صفین اشعاری برای تشویق برادرش که یکی از بزرگان سپاه حضرت علی (ع) بوده، سروده است و معاویه نیز بر او خرده می گیرد.
در این عرصه ها ما به نام لیلا غفاریه، ام الفضل، ام الخیر مارقیه، بُکاره هلالیه و همین طور زنان دیگری مثل اسماء، ام حکیم، جویریه و ام ذریح، امیمه و ضبیعه، عکرشه، ام سنانه و ام سنان صیداوی بر می خوریم.
یک کارویژه جالبی داریم در زمان امام علی (ع) که خانمی همسر هیثم بن اسود بود که اسم این خانم برده نشده است. هیثم از سپاهیان معاویه بود که به حضرت علی (ع) ارادت داشت و از طریق همسرش به اطلاعاتی از سپاه معاویه دست پیدا می کرد و آنها را به حضرت علی (ع) می رساند.
یکی از عرصه ها که اشاره نکردم به آن، سوگنامه سرایان بود که کسانی مثل ام ذریح، امیمه و ضبیعه در این عرصه در زمان امام علی (ع) معرفی شده اند. حتی در زمان امام زنانی داریم که شهید شده اند مثل همسر عبد الله بن خباب و ام سنان صیداوی که به دست خوارج و به جرم طرفداری از امام علی (ع) شهید شدند.
همچنین در گزارشی داریم که وقتی حضرت علی (ع) می خواست بعد از جنگ جمل، عایشه را به مدینه بفرستد، چهل یا هفتاد زن به همراه محمد بن ابی بکر رهسپار این سفر کرد. از اینان خواست که عمامه به سر بگیرند و نقاب به صورت بزنند و شمشیر حمایل کنید و خودتان را به شکل مردان در بیاورید. وجود این تعداد با این توانایی نشان می دهد که در آن زمان چنین ظرفیتی وجود داشته است. ما با توجه به مقالاتی که درباره این دوره وجود دارد، به همین مقدار بررسی می کنیم و با تذکر این نکته که از نظر تحلیل همه اینها جای کار بیشتری دارد و می تواند مورد بحث قرار گیرد. باز تاکید می کنم که کتاب های فتوحات مثل فتوحات الشام و یا کتاب های ادبی مثل بلاغات النساء ابن طیفور مطالعه شود که مواد فراوانی در این بار دارد.
فعالیت های زنان در دوره امویان
در این دوره با توجه به دیدگاه های امویان نسبت به زنان، فعالیت های کمتری از زنان شاهد هستیم. در جنگ ها به افرادی اشاره شده که به تعداد زنانی که در دروه خلفای چهارگانه بوده، نمی رسد. در عصر امویان شواهدی داریم که از عاتکه نامی یاد شده که این در مقاله زنان در کشاکش جنگ نام برده شده است که در جنگ ها وجود داشته است. دختر یزید بن معاویه که اطلاعات زیادی در این باره نداریم. حال یا به دلیل عدم بها دادن امویان به زنان یا به دلیل اقتدار آنان، شاهد حضور گسترده زنان نیستیم. ممکن است گفته شود که به دلیل خوی عربی که به زنان چندان بها داده نمی شد، این اتفاق افتاده باشد. همچنانکه در دوره جاهلیت نیز اینگونه بوده است. بنابراین باید به این نکته مهم توجه فراوان بکنیم که همان بررسی تاثیر خوی عربی در نقش سیاسی زنان در دوره اموی.
فعالیت های سیاسی زنان در دوره عباسیان
با توجه به بازه زمانی خودمان که دوره حضور ائمه (ع) را مد نظر داریم و دوره غیبت صغری را نیز ملحق به دوره حضور می کنیم این دوره را تا سال 329 پی می گیریم. در این باره مقالاتی نوشته شده است؛ مثل:
بررسی کارکردهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی زنانِ دربار عباسی
نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشگاه مذاهب اسلامی تهران، گروه تاریخ اسلام، تهران، ایران.
2 دانشگاه آزاد اسلامی واحد بین المللی خلیج فارس خرمشهر، گروه روابط بین الملل، خرمشهر، ایران.
دوره 13، شماره 47
فروردین 1400
صفحه 83-93
کتابی هم در این باره نوشته شده است، تحت عنوان:
نقش زنان در تحولات صدر اسلام با تاکید بر نقش محول و محقق
ناشر: انتشارات بوستان کتاب
نویسنده: ریحانه هاشمی - سید محمد هاشمی زاده
شابک: 9789640920381
ما در این دوره شاهد بیشترین فعالیت های زنان هستیم در بالاترین نقش ها خصوصاً نسبت به خلیفه. در این باره مقالات متعددی دیده ام اما مقالات تحلیلی کمتری دیده ام. مثلا نزدیکی فکری و اداری عباسیان به ایران که جای بررسی دارد که چه مقدار می تواند در این نقش برجسته زنان تاثیر داشته باشد.
شاید بتوانیم قدرتمندترین زن در خلافت عباسی را خانم خیزران بدانیم، خیزران بنت عطاء، همسر مهدی عباسی و مادر دو خلیفه هادی و هارون عباسی. بیشترین دخالت را در دوره شوهر و پسرش هارون داشته است. اسم او نشان می دهد که باید کنیز بوده باشد. برخی او را یمنی و برخی بربر دانسته اند. به هر حال، منابع اتفاق نظر دارند که کنیز بوده و بیشتر منابع هم او را بربر می دانند. این خودش نکته ای است که قدرتمندترین زن در خلافت عباسی از حوزه اصیل عربی نیست. آنچه که او را به این قدرت می رساند توانمندی ها و دور اندیشی ها او بوده است. خیزران در ابتدا کنیر مهدی بوده است و مهدی با دیدن توانمندی هایش، او را آزاد کرده و با او ازدواج می کند و بسیاری از کارها را به عهده او می گذارد یا با او مشورت می کند. حالا از برخی از عبارات تاریخی بر می آید این خانم به اصطلاح امروزی ها در خانواده خودش یعنی زندگی با شوهرش اول بوده است. داستان جالبی نقل می کنند که یک وقتی مهدی از حرمسرا بیرون آمد و حال آشفته ای داشت که از او سوال کردند که چه شده است؟ گفت در حرمسرا بودم و با خیزران در مساله ای اختلاف پیدا کردیم و او مرا کتک زد. این خانم کی بوده و الان به کجا رسیده که مرا کتک می زند. این خانم با برمکیان و مهلبیان ارتباط داشته است و در پی نفوذ بیشتر خاندان برمکی به خصوص در خلافت بوده است. در مقابل خاندان های عربی که ایشان آنها را طرد می کند. در زمان سرنگونی برمکیان وقتی هارون با فضل ربیع صحبت می کرد این نکته را متذکر شد که خیزران نمی گذاشت شما قدرت بگیرید و در دستگاه خلافت بیایید. در دوران خلافت پسرش هادی که یک سال بیشتر حکومت نکرد، یعنی سال 169 تا 170، این پسر دست مادر را از خلافت در امور کوتاه کرد و نگذاشت دخالت کند و به لشکریان و صاحب منصبان هم توصیه کرد که با مادر او ارتباط فکری پیدا نکند و به او گفت که تو یک زن هستی و داخل منزل بنشین و قرآن بخوان و نیازی نیست که در مسائل حکومتی دخالت کنی. خیزران از هادی خشمگین شد، به خصوص وقتی که متوجه شد هادی قصد دارد هارون را از ولایتعهدی عزل و پسرش را جایگزین او بکند و دیگر اینکه متوجه شد هادی قصد کشتن یحیی برمکی را دارد. در اینجا خیزران وارد عرصه شد و در مسیر سیاست قاتل پسر خودش به وسیله کنیزان شد. به هر حال، مرگ هادی یک مرگ عادی نبود. چون ولایتعهدی هادی تثبیت نشده بود، حکومت به پسر محبوب خیزران یعنی هارون رسید. در زمان هارون خیزران در اوج قدرت بود، یعنی از سال 170 تا سال 173 که سال مرگ خیزران هست، او قدرت فراوانی در دستگاه خلافت داشت. خود هارون با او مشورت می کردند، برخی از صاحب منصبان و سپاهیان و برکشیدگان او یعنی برمکیان اوج نفوذ در دستگاه خلافت را داشتند. از این جهت، این زن قابل بررسی است، به خصوص اینکه خارج از حوزه عربی است، خصوصاً اینکه چگونه از کنیزی به جایی می رسد که شوهر خودش را کتک می زند و به شدت نفوذ پیدا میکند. همچنانکه گفته شد خارج از حوزه عربی است و اینکه چگونه با برمکیان ارتباط می گیرد و آنان را به اوج قدرت می رساند؟
اما دومین زن قدرتمند در دوره عباسی، زبیده است که نام اصلی او امة العزیز است که زبیده لقب اوست، مادر امین و دختر جعفر بن منصور، یعنی نواده منصور عباسی است. گفته می شود که این جربزه ای که به دست آورده، بیشتر از ناحیه اقتدار مادرشوهر خودش یعنی خیزران بوده است. یعنی وقتی اقتدار خیزران را دید، اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرد و توانست بر شوهر خود مسلط شود. در این عرصه، با مخالفان برمکیان همدست شده بود و پس از آنکه هارون پسر بزرگترش مامون را ولیعهد خود قرار داد، توانست امین را غالب کند و او را ولیعهد اول قرار دهد، با اینکه امین چند ماهی از مامون کوچکتر بوده است. در دوران هارون پس از واقعه نکبت؛ واقعه قلع و قمع برمکیان، مهره او یعنی فضل بن ربیع که عربی خالص بود، به حجابت رسید و شاید هم مقام وزارت و او در این دوره در اوج قدرت خودش بود. پس از فوت هارون در سال 193 پسرش امین به قدرت رسید که باز هم اوج قدرت زبیده بود. پس از کشته شدن پسرش امین در سال 199 ضربه روحی فراوانی به او وارد شد. باز هم عرض می کنم که شخصیت شناسی زبیده جای کار دارد و درباره او کارهای تحلیلی چندانی نشده است.
از زبیده و خیزران کارهای عمرانی فراوانی به خصوص در مکّه و مدینه نقل شده که شاید در جای خود به آن بپردازیم. بر خلاف خیزران که با عزت و اقتدار از دنیا رفت، زبیده به واسطه کشته شدن فرزندش، با حالت افسردگی از دنیا رفت.
شخصیت دیگری که به حد این دو زن نمی شد، شجاع مادر متوکل است که در منابع شیعی نقل شده که با امام هادی علیه السلام هم ارتباطاتی داشت و گفته شده که هر گاه پسرش مریض می شد، مثلا به صورت نذر اموالی را برای امام هادی علیه السلام می فرستاد و به هر حال، دخالت فراوانی در حکومت داشت اما به قدر زبیده نبود.
یکی از مهم ترین شخصیت ها در دوره عباسی خانم نبیحه است، کنیز متوکل و مادر معتز. ایشان رومی تبار بوده و خیلی هم زبیا بوده است و به خاطر همین و برای اینکه چشم نخورد، اسم او قبیحه نام نهادند. ایشان باعث شد که فرزندش معتز در ولایتعهدی متقدم بر فرزند دیگر متوکل یعنی منتصر بشود. جا دارد همین جا از تحقیق دیگری که درباره دوره های عباسی شده یاد بکنم که از یکی از خواهران فعال در گروه است سرکار خانم کبری شوندی مطلق که پایان نامه شان است؛ وضعیت زنان در قرون سوم و چهارم هجری در خلافت عباسیان.
نکته مهمی که درباره دوره عباسی داریم اصطلاحی است که شایع شده است با عنوان قهرمانه. ما یک قهرمان داریم و یک قهرمانه.
ولوی علی محمد، کاردان گلنوش. تحول کارکردی منصب «قهرمان» در دستگاه خلافت عباسی از قرن دوم تا چهارم هجری (۱۳۲-۳۲۰ق). پژوهشنامه تاریخ اسلام. ۱۳۹۵; ۱ (۲۴) :۲۷-۵۲
سال 320 هجری منصب قهرمان از بین می رود.
نقش قهرمانه ها در عصر دوم عباسی (232 - 334 ق) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
درجه علمی در دستهبندی سابق وزارت علوم: علمی-ترویجی
نویسندگان: عباس احمدوند زهرا امیری
منبع: پژوهشنامه تاریخ اجتماعی و اقتصادی سال دوم پاییز و زمستان 1392 شماره 2 (پیاپی 4)
مقصود ما بیشتر همین مقاله اخیر است؛ یعنی قهرمانه ها. درباره ریشه قهرمان و اینکه از چه زمانی بوده در مقاله اول به خوبی به آن پرداخته شده است. یکی از بهترین وجوه این است که بگوییم قهرمان همان کُهرُمان باشد که یعنی کاراندیش، کار به دست و یعنی کسی که کار به دستش است. قهرمانه ها زنانی کار به دست در حرمسراها بوده اند که در آغاز وظیفه ارتباط بین حرمسرا و خلیفه را به عهده داشته اند. اما در ادامه به دلیل ضعف خلفا، نفوذ ترکان، ضعف سیستم اداری و بی کفایتی وزرا بیشتر از کارکرد خودشان به ایفای نقش پرداخته و در عزل و نصب ها موثر بودند. اوج نفوذ اینان در دوره حکومت مقتدر (295-330ق) بوده که مقتدر چون کودک بوده و به قدرت رسیده بود و کودکان عباسی چون در حرمسرا و در میان زنان بزرگ می شدند، از آغاز زنان را عظیم می دید و یک اطاعت پذیری نسبت به زنان در او نهادینه شده بود، به خصوص از مادرش اطاعت پذیری بیشتری داشته است. در این دوره، قهرمانه ها نقش زیادی داشته اند که در این مقالات به نام برخی از اینان اشاره شده است. حتی برخی نظرشان این است که قهرمانگی یک منصب بوده که اگر اینگونه باشد به بحث قبلی ما که ساختاری بود منتقل می شود و جای بحث و بررسی بیشتری دارد.
اینجا هدف ارائه موضوعاتی بود که می تواند در رویکرد سیاسی مورد توجه قرار بگیرد. از نظر بازه زمانی این جلسه دهم زمان گسترده ای را پوشش داد؛ یعنی از سال 11 رحلت رسول خدا (ص) تا سال 320 که بحث قهرمانه ها و انتهای کار قهرمانه هاست که البته 9 سال با پایان غیبت صغری فاصله دارد. از سویی، چون بحث از رویکرد سیاسی خیلی طول کشید، در این جلسه دهم بیشتر سعی کردم از سرفصل ها سخن بگویم و از تفصیل مباحث بگذرم.
الحمدلله بحث رویکرد سیاسی تمام شد و از جلسه بعدی به رویکردهای دیگر می پردازیم.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[1] . پیاده شده توسط هادی یعقوب زاده، استادیار دانشگاه هنر، تهران: yaghoubzadeh@art.ac.ir